سفارش تبلیغ
صبا ویژن
احترام دانشمند عمل کننده به علمش، مانند حرمت شهیدان و راستان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 86 آبان 30 , ساعت 7:16 عصر
شبی زیبا و خاطره انگیز است شب تولد هشتمین امام شیعیان و چراغ فراراه سالکان امام علی بن موسی الرضا.
این عید بر عاشقان کوی آن شمس رهگشا مبارک باد. این عید بهانه ای فراهم آورد برای هم سخنی و همداستانی درباره شخصیت امام رضا علیه السلام تا دراین مجال اندک نمی از یم دریای شخصیت آن دردانه هستی برگیریم.
شکی نیست که نگاهی جامع به فضایل اخلاقی امام رضا (ع) نیازمند نگارش مقالات بلکه کتاب هایی مفصل است. در این مختصر، می کوشیم به قدر جرعه ای از اقیانوس کمالات اخلاقی آن حضرت بنوشیم و از این رو، چاره ای جز اکتفا به ذکر فرازهایی از ویژگی های شخصیتی آن امام همام نداریم، هر چند توصیف خورشید وجود آن حضرت کاری بس دشوار است .


زهد امام
یکی از اوصاف انسان های بزرگ، زهد و بی میلی آنها نسبت به دنیا و زینت ها و تجملات آن است و امام رضا(ع) نیز سرآمد زاهدان عصر خویش بود. در روایتی از محمد بن عباد وارد شده است که می گفت: امام رضا(ع) در تابستان بر روی حصیر و در زمستان بر روی پوستینی می نشست و لباس خشن می پوشید.(1) روزی سفیان نوری، امام را در پوششی از خز ملاحظه کرد. پس این عمل امام(ع) را ناشایست می شمرد و بر امام(ع) خرده گرفت که چرا لباسی ارزانتر نمی پوشد. آنگاه امام(ع) دست سفیان را گرفت و آن را زیرلباس خود قرار داد و چون دست سفیان به پوستینی که امام(ع) زیرلباس خز پوشیده بود، اصابت کرد، امام (ع) فرمود:" ای سفیان! پوشیدن لباس خز برای خلق است و پوشیدن پوستین برای حق!"

سخاوت امام

تاریخ زندگانی امام رضا(ع) گواهی می دهد که در نزد حضرت، از امور دنیا چیزی محبوبتر از احسان به مردم و انفاق به تهیدستان نبود. تا آنجا که در اوان استقرار در خراسان، در یکی از روزهای عرفه، تمام اموال خویش را میان فقرا قسمت کرد. این عمل امام(ع) بر فضل بن سهل گران آمد و امام(ع) را زیان دیده خواند. علی بن موسی(ع) به او فرمود: چنین نیست، بلکه این عمل، با توجه به پاداش آن، عین سود بردن است.(2)

همچنین در روایت آمده است که روزی تنگدستی رو به امام(ع) نمود، گفت:" به من به اندازه جوانمردی و مروتت عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنین کاری از توان من خارج است." شخص نیازمند که متوجه خطای خویش شده بود، دوباره گفت:" به من به قدر جوانمردی خودم عطا کن." امام (ع) پاسخ داد:" چنین کنم" پس رو به خادم خویش کرده فرمود:" به او صد دینار بده."(3)


تقوا و عبادت
یکی از بارزترین ویژگی های شخصیتی امام رضا(ع) ارتباط عمیق معنوی با خدا است که در کثرت عبادت و خویشتنداری حضرت تجلی می نمود. ابراهیم بن عباس در روایتی می گوید:" امام(ع) شبها بسیار کم می خوابید و غالباً شب را از ابتدا تا صبحگاهان به احیاء و عبادت می گذراند و بسیار روزه می گرفت و هیچ ماهی نبود که در آن لااقل سه روز روزه نباشد.(4) و از شبراوی نیز روایت شده که امام رضا(ع):" همواره با وضو و نماز همراه بود و تمام مدت شب را با نماز می گذراند..."(5)

همچنین، از امام(ع) دعاهایی نقل شده است که همگی سرشار از روح بندگی و انس با حضرت معبود و توکل بر ذات احدی اوست. از جمله آن که می فرمود:" یا من دلّنی علی نفسه و ذلل قلبی بتصدیقه اسالک الامن و الایمان فی الدنیا و الاخرة"(6)؛ " ای کسی که مرا به سوی خودت رهنمون گشتی و دلم را به واسطه تصدیق خود آرام گرداندی. از تو ایمان و امنیت در دنیا و آخرت را خواستارم."


علم و دانش گسترده
از دیگر ابعاد سترگ شخصیت علی بن موسی(ع) احاطه شگرف آن امام بر انواع علوم و دانش ها است تا آنجا که دشمن او، یعنی مامون، از اعتراف به این واقعیت گریزی نداشت و می گفت:" من در زمین کسی داناتر از این مرد - یعنی امام رضا(ع)- سراغ ندارم"(7) امام (ع) داناترین اهل زمان خویش بود و از همین رو، عالمان و فقیهان از سراسر بلاد اسلامی به حضورش شرفیاب شده، پاسخ پرسش های علمی خود را می یافتند. عبدالسلام هروی که از عالمان زمان امام(ع) بوده، می گوید:" کسی را داناتر از علی بن موسی(ع) ندیدم و هیچ عالمی با او ملاقات نمی کرد مگر آن که همین شهادت را نسبت به مقام علمی او می داد. مامون امام(ع) را در مجالسی که تعدادی از دانشمندان ادیان دیگر و نیز فقیهان و متکلمان حضور داشتند، دعوت می کرد و امام(ع) در بحث علمی بر همه آنان چیره می گشت..."(8)­

یکی از مظاهر شگفت انگیز علم امام(ع) که از علم لایزال الهی سرچشمه می گرفت، تسلط او بر همه زبان ها بود. اباصلت هروی می گوید: امام رضا(ع) با هر یک از مردمان به زبان خودش صحبت می کرد و چون در این خصوص با او سخن گفتم فرمود:" ای اباصلت من حجت خدا بر تمام مردم هستم و ممکن نیست خدا حجتی را برای قومی برگزیند در حالی که زبان آن قوم را نمی داند..."(9)

سخن در باب کمالات امام علی بن موسی(ع) بسیار است و مجال این نوشتار اندک. از این رو، سخن را خاتمه می دهیم و از خداوند، توفیق پیروی از آن امام همام(ع) و سایر پیشوایان دین را طلب می کنیم.

پانوشتها:

1- عیون اخبارالرضا، ج2،ص 178.

2- مناقب، ج 4، ص390.

3- همان .

4- بحارالانوار،ج 49، ص91.

5- الاتحاف یحب الاشراف، ص 59.

6- اصول کافی،ج 2، ص 579.

7- الارشاد، ج 2، ص261.

8- اعلام الوری،ج 3، ص4.

9- مناقب، ج 4، ص362.


چهارشنبه 86 مهر 11 , ساعت 3:47 صبح

معبودا، توفیقمان ده تا شب قدرت را قدر بدانیم و الهی العفومان را اجابت کن و همه شبهایمان را سلام هی حتی مطلع الفجر قرار ده.

خدایا، تو از ما خواستی که از هر که به ما ظلم نمود در گذریم و ما به خود ظلم کرده ایم پس تو هم از ما در گذر...
خدایا، تو به ما امر نمودی که سائل و فقیر را از در منزلمان نرانیم؛ اکنون خدایا این منم که به درگاهت سائلم پس مرا مران جز آنکه حاجاتم را رفع کنی  ...

خدایا، تو ما را فرمان دادی که به همه احسان کنیم و از آنچه به ما بخشیده ای ببخشیم اکنون ما نیاز به احسان تو داریم و ما بندگان تو هستیم؛ پس جسم و روح ما را از آتش دوزخت رها کن.

پروردگار من، مقرر فرمای که دستهای من در خیر و صلاح مردم به کار افتد و همچنان دست کار گر مرا از منت گذاری و دل آزاری ایمن دار و زبان مرا از خودستایی و تفاخر خاموش فرمای.

خداوندا، بدانسان که در چشم  مردم بر مقام من می افزایی در چشم من از مقام من بکاه و به میزان عزتی که در اجتماع به من ارزانی همی فرمایی مرا به ذلت نهانی من آشنا ساز تا شخصیت خویش را هرگز فراموش نکنم و پای از گلیم خویش فراتر نگذارم.    

خدایا، اگر بنده ای در حق من به کاری دست زده که تو او را از آن باز داشته ای، یا آبروی مرا ، که تو حرمت آن را بر او لازم گردانیده ای، به ناحق ریخته است و در این حال از دنیا رفته یا زنده است و حق من بر گردن وی باقی است او را در ستمی که بر من روا داشته بیامرز و در حقی که از من با خود برده است. پس ای مهربان‌ترین مهربانان، بر من رحمت آور و از من در گذر ای صاحب بزرگی و بخشندگی و توبه ام را بپذیر که تو توبه پذیر و مهربانی.

آمین یا رب العالمین


دوشنبه 86 مهر 9 , ساعت 10:24 صبح

شب قدر، شب نزول قرآن و پرواز نماز امیر بیان، حضرت علی (علیه السلام) از رواق خون گرفته محراب بندگی است. شبی بهتر از هزار ماه که بندگان در بارش غفران و تابش قرآن، ضمیر افلاکی خود را از این خاکدان به ملکوت خدای رحمان سیر می‌دهند و در این سیر به سوی حق آینده‌ای روشن را برای خود رقم می‌زنند.

شب قدر است و طی شد نامه هجر                       سلام فیه حتی مطلع الفجر       (حافظ)

شب قدر پیوند ناگسستنی با مَلِک مُلک بیان، امیر عرصه زبان، امام عارفان، حضرت علی بن ابی‌طالب نیز دارد. چهارده قرن است که ندای «فزت و رب الکعبه» آن شمس رهگشا در گوش جان و جهان طنین یقین و حقیقت افکنده و هر انسان دور اندیش و آینده‌نگری را به اندیشه واداشته تا در این شب فیض و رحمت با خویشتن‌نگری و معرفت‌اندوزی، به خود و جهان پیرامون زیباتر بنگرد و گذشته را چراغ فرار راه آینده خویش سازد.

«علی رب النوع انواع گوناگون عظمتها، قداستها، زیباییها و احساسهای مطلق است از آن گونه مطلقه ایی که بشر همواره دغدغه دیدن و پرستیدنش را داشته و هرگز نبوده و معتقد شده بود که ممکن نیست در کالبد یک انسان تحقق پیدا کند  و ناچار ، می‌ساخته است.

علی نیازهایی را که در طول تاریخ ، انسانها را به خلق نمونه های خیالی و به ساختن الهه ها و رب النوع‌های فرضی می‌کشانده در تاریخ امروز اشباع می کند.

و از همه شگفت تر همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره‌ها و رب النوع‌های مختلف می‌بینیم؛ چرا که تصور می کردیم این احساسهای مطلق در یک رب النوع، حتی فرضی قابل جمع نیست او در یک اندام عینی جمع کرده است.»  (دکتر علی شریعتی، علی حقیقتی بر گونه اساطیر)

 

خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران

که تو را آفرید

از تو در شگفت هم نمی توانم بود

که دیدن بزرگیت را چشم کوچک من بسنده نیست

مور

چه می داند که بر دیواره اهرام می گذرد

یا بر خشتی خام

تو

آن بلند ترین هرمی که فرعون تخیل می تواند ساخت

و من

آن کوچک‌ترین مور

که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت

پایی را به فراغت بر مریخ هشته ای

زلال چشمان را با خون دل آغشته

ستارگان را از سر طیبت می شکنی

یا در جیب جبریل می نهی

یا به فرشتگان دیگر می دهی

چگونه که اینچنین بلند بر زبر ما سوا ایستاده ای

در کنار تنور پیرزنی جای می گیری و در بازار تنگ کوفه

تاکنون اقیانوسی را ندیده بودم که عمود بر زمین بایستد

تاکنون خداوندگاری را ندیده بودم

که مشکی کهنه بر دوش کشد

و پای افزاری کهنه به پا کند

و بردگان را برادر باشد

در احد

که گلبوسه زخم ها تنت را دشت شقایق کرده بود

مگر از کدام باده مهر مست بودی

که با تازیانه هشتاد ضربت بر خود حد زدی!

کدام وامدارترید؟

دین به تو یا تو بدان

هیچ دینی نیست که وامدار نگاه تو نیست

لبخند تو اجازه زندگیست

شگرفی تو

عقل را دیوانه می کند

و خرد را به خود سوزی وا می‌دارد

و چون از این آمیزه خون و اشک

جامی به هر سیاه مست دهند

قالب تهی خواهد کرد

آیا خدا نیز در «تو» به شگفتی در نمی نگرد!؟

فتبارک الله

تبارک الله

تبارک الله احسن الخالقین

خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران

و نام «تو»

که نیکو ترین آفریدگانی

موسوی گرمارودی


یکشنبه 86 شهریور 25 , ساعت 1:38 عصر

ای مردم،

ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است.

ماهی که نزد خدا، بهترین ماه هاست و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست.

ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید.

نفس های شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.

اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت های راستین و دل های پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید. شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی بهره شود.

در این ماه با گرسنگی و تشنگیتان، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید.

به فقیران و درماندگان کمک و تصدیق کنید.

به پیران و کهنسالان احترام و ارج بنهید.

به کودکانتان ملاطفت و مهربانی کنید.

با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.

زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید.

دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوش های خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید.

با یتیمان مردم مهربانی کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانی کنند.

از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید.

در اوقات نماز، دست های خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعت هاست و در این اوقات، حق تعالی با رحمت، به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.

ای مردم،

جان هایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طول دادن سجده ها، آنها را سبک گردانید و بدانید که حق تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ درامان دارد.

ای مردم،

هر که از شما روزه دار مومنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت.

برخی ازاصحاب گفتند: یا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نیستیم، حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.

ای مردم،

هر که اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز که قدم ها، بر آن بلغزد. هر که در این ماه کارهای غلامان و مستخدمان خود را سبک گرداند، خدا در قیامت حساب او را آسان کند.

هر که در این ماه از آزار رساندن به مردم خودداری کند، حق تعالی، روز قیامت، خشم خود را از او باز دارد.

هر که در این ماه یتیم بی پدری را گرامی دارد، خدا او را در قیامت عزیز گرداند.

هر که در این ماه صله رحم کند و با خویشان بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هر که در این ماه رابطه اش را باخویشان خود قطع کند، خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید.

هر که در این ماه نماز مستحبی بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و کسی که نماز واجبی بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماه های دیگر را به اوعطا کند.

هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند. کسی که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسی را دارد که در ماه های دیگر قرآن را ختم کرده باشد.

ای مردم،

درهای بهشت در این ماه گشوده است، از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد و درهای جهنم در این ماه بسته است از خدا بخواهید که آنها را بر روی شما نگشاید.

شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند، از خدا بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.

علی (ع) فرمود: در این حال از جا برخاسته و عرض کردم: ای پیامبر خدا! برترین اعمال در این ماه چیست؟

حضرت فرمود: ای اباالحسن! برترین اعمال در این ماه پرهیز از محرمات است.

ترجمه خطبه شعبانیه


سه شنبه 86 شهریور 6 , ساعت 2:18 عصر

پیش‌تر گفتم که شعبان ماه طربناکی است. طرب‌انگیز موسم این گل، میلاد یگانه منجی خلقت، پیا‌م‌آور رحمت، ولیّ عشق و عطوفت، صاحب پرچم فتح و ظفر حضرت حجت ابن الحسن العسکری است.
محبوب امامی که تمام واگویه‌های دل و پریشان‌‌خاطری ذهن افسردۀ منتظران، زمزمه‌های عاشقانه‌ای است که در انتظار دیدار محبوب خویش چشم به در دوخته و برای شنیدن خبری از او از پای تا به سر همه سمع و بصر می‌شوند، امامی که «نقش نامش کرده دل محراب تسبیح وجود». شاید از همین روست که انتظار فرج را بهترین اعمال دانسته‌اند و منتظران صالح را مؤمنان واقعی.

مولای من، ای که بر منارۀ عشق و امید ندای عدالت سر داده‌ای، دستی ‌افشان و این خاکستان‌نشینان غم غربت خویش را با ندای «انا بقیه الله» نوایی دوباره بخش. بیا و ما را از خویشتن خاکی خویش به منزلگه افلاکی خود ببر.
ای یوسف خوش‌نام ما، به دنیایی که

هر ساعت از نو قبله‌ای با بت‌پرستی می‌رود                توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را   (سعدی)

راز دل خویش تنها با تو در میان می‌گذاریم؛ ‌مگر نه این است که ظهور برای تکامل بینش است و تعالی بصیرت دینی و مگر جز این است که این همه از رهگذر دینداری، دانایی و دردمندی به دست می‌آید، پس به ما بگو که انتظار به معنای عزلت‌گزیدن و خاموش نشستن نیست، به ما بفهمان که انتظار به مفهوم مسئولیت‌گریزی نسیت که بر عکس مسئولیتی دو برابر دارد.
ای نقطه تحقق دایرۀ قرب ولایی، ای خاتم اولیای الهی و ای گنیجنۀ معارف ناب اوصیایی از شراب ناب معرفت الهی جرعه‌ای به ما بنوشان تا همه تن چشم شویم و تیزبینانه‌،‌ هوشمندانه و دردمندانه به دین خویش بنگریم،‌ آن را بفهمیم و به کار بندیم. چیزی که دنیای امروز با تمامی رونق و رنگ و لعاب خود از آن فاصله می‌گیرد، خدامداری و مهرورزی جای خود را به دنیامداری و بی‌مهری می‌دهد و عفونت خشونت به جای عطوفت دین بر می نشیند.

بیا که خاک رهت لاله‌زار خواهد شد             ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

اماما، انتظار و بردبارى ما را وسعتى است از هابیل تا کنون و تا طنین فریاد جبرئیل امین در آسمان و زمین و آوردن مژدۀ وصال ولی عشق و امید، فریادگر مودت و توحید. ای دادگر جهان، دیر زمانی است که سنگ سراچۀ دل را به گوهر دیده سفته‌ایم و خانه دل را آب و جارو کرده‌ایم تا آنگاه که تو به مجلس حضور درآیی گرد نفاق و کینه برنخیزد.
مهدی جان، در جهانی همه شور و همه شر، ایستاده بر سکوی مشرب شرقی خویش به آینده چشم دوخته‌ایم و در ساحل فجر انتظار، ظهور تو را چشم داریم.

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد زنبید

چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد

زبس که خون دل از چشم انتظار چکید

به یاد زلف نگون سار شاهدان چمن

ببین در آینه جویبار گریه بید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

زچشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟

گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز

که هست در پی شام سیاه صبح سپید

هو شنگ ابتهاج، فروردین 1353


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ