سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّت دنیا، خرد را تباه می کند و دل را ازشنیدن حکمت باز می دارد و کیفری دردناک می آورد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 87 اسفند 2 , ساعت 12:16 عصر

دهه غرور آفرین فجر و پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد

 

فجر پیروزی مبارک باد


شنبه 87 آذر 23 , ساعت 5:48 عصر

گذری بر زندگی خسرو آواز ایران؛ استاد محمدرضا شجریان (بخش نخست)

ما هنرمندان تمامِ عمر زیر پروژکتورِ نگاه زندگی می‌کنیم. الان به خود می‌گویم: آیا می‌شود جایی بروم که کسی مرا نشناسد! آزاد باشم، روی چمن بنشینم، دراز بکشم و کسی چشم به من ندوخته باشد. من می‌خواهم برای خودم زندگی کنم، امّا نمی‌شود. گاهی آدم دلش برای خودش تنگ می‌شود، چون دیگر نمی‌تواند خودش را پیدا کند! اینهاست که بین هنرمند و مردم فاصله ایجاد می‌کند. هنرمند حس می‌کند که از لحاظ عاطفی نمی‌تواند جوابگوی مردم باشد... واقعاً آدم دلش برای خودش تنگ می‌شود... آنچه که بیش از همه برای من خوشحال کننده است، آن است که عدّه‌یی اهل دل به صدای من گوش می‌کنند و از آن لذّت می‌برند و همین، بالاترین سعادت من است. وقتی می بینم که پس از سال‌ها زحمت و خدمت برای هنرِ این سرزمین، گروهی پیدا می‌شوند تا قدرشناسی کنند‍، خستگی ام برطرف می شود... از من انتظار می‌رود که تولید هنری در عالی‌ترین سطح داشته باشم، شاگرد تربیت کنم، مرتباً کنسرت برگزار کنم و در موسیقی ایرانی، پدری کنم! واقعاً از عهده‌ی یک نفر بر‌نمی‌آید... من با مردم زندگی می‌کنم و با آنها درد مشترک دارم؛ برای همین است که می‌دانم چه می‌خواهند...                

استاد محمدرضا شجریان

 

تاریخ سراسر افتخار فرهنگ و هنر ایران زمین، وامدار تلاش و پشتکار فرزانگان و فرهیختگانی است که همواره برای اعتلای هنر این مرز و بوم از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌اند. شیفتگان فرهنگ و هنر این مرزوبوم هیچ‌گاه کوشش‌ها و تلاش‌های این رادمردان را فراموش نخواهند کرد.

عرصه های مختلف هنر در طول تاریخ چهرهای نام‌آشنا و هنرمندی را به خود دیده و از خرمن دانش و بینش آنها خوشه‌ها چیده است. استاد محمدرضا شجریان یکی از این چهرها و برجسته‌ترین هنرمند روزگار ما در زمینه موسیقی و آواز است و از جمله هنرمندان نابغه‌ی میهنی‌ست که سعی دارد هنر متعالی را به گونه‌یی خلًاقانه عرضه کند؛ البته از شخصیًت برجسته‌یی چون او، جز این انتظار نمی‌رود.

سخن گفتن از شخصیتِ نابِ نابغه‌ی بزرگِ آواز ایران، محمدرضا شجریان کار آسانی نیست. به واقع باید گفت، این شخصیتِ همیشه جاوید، پارادایمی در تاریخ موسیقی و آواز ایران محسوب می‌شود. شجریان محلً اتصال بسیاری از جریان‌ها و تکنیک‌ها و سبک‌های موسیقی و هنر آواز ایرانی‌ست.او ذاتاً هنرمند است؛ چنان که در تمام عرصه‌های هنری که طبع خود را آزموده، موفق بیرون آمده است. او در هنرها و فنونی چون: قرائتِ قرآن؛ آواز؛ موسیقی؛ خطًاطی؛ پرورشِ گل‌ و قناری؛ کشاورزی و باغداری؛ عکًاسی و حتًی ساختنِ ابزار آلات موسیقی ـ مانند سنتور ـ مهارت‌های فراوانی کسب کرده و کار خود را در اوج دنبال نموده است. همین هنری‌ بودن خمیره‌ی وجودیِ اوست که صبر و متانتی مثال‌زدنی و قدرتی چشمگیر در وی ایجاد کرده، و توانسته به گونه‌یی خارق‌العاده بر تمام ابعاد و زوایای موسیقی و سبک‌ها و پیچ‌ و خم‌های هنریِ آواز احاطه یافته و استاد بلا‌منازع این هنر در ایران لقب گیرد. الگو بودن و لزوم  الگو شدن استاد برای نسل جوان ما صرفاً امری شعاری نیست. استاد در فنون و هنرهای مختلف توانسته‌اند توانایی‌های بالقوًه‌ی خود را به منصه‌ی ظهور رسانند و این گونه، در عمل ثابت کرده‌اند که اراده‌ی قوی و پشتکار و اخلاق سالم می‌تواند فرد را به صورت نبوغ‌آمیزی به پیشرفت و تعالی نایل سازد؛ بر این اساس ایشان یکی از بهترین الگوهای زنده و کارآمد و عینی هستند برای نسلِ پویا و جوانِ امروز ما.

صاحب نظر و آوازشناس گرامی دکتر حسین عمومی قاضی دادگستری، که احاطه کامل به جزئیات زیر و بم‌ها و تحریرها در همه‌ی گوشه‌ها و مایه‌ها و دستگاه‌ها دارند و سبک همه خواننده‌گان و مکتب آنان را می‌دانند وشجریان نیز یکی از معتقدان ایشان است ـ و از محضر ایشان فیض می‌برند و به راهنمایی‌هایشان دل می‌سپارند ـ عقیده دارند که:«شجریان به خاطر وسعت اطلاعات آوازی و شناخت کامل موسیقی و صدایی بسیار درخور و حنجره‌ی بسیار متناسب، بدون هیچ تردید، بزرگترین خواننده‌یی‌ست که ایران به خود دیده است.»

 ابتهاج، شاعر معاصر، وی را مردی عجیب با پشتکاری مثال‌زدنی و اندیشه‌ای شگرف معرفی می‌کند. از همین روست که ایشان از همان اوایل کار با استاد همراه می‌شوند و تاکنون نیز با وی بوده‌اند. استاد نیز علاقه‌ی وافری به ابتهاج دارند و همیشه از ایشان برای درست خواندن شعر کمک می‌گیرند.

زیست‌نامه استاد

تولدش روز اول مهر ماه سال یکهزار و سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای رشد یافت که پدر بزرگش (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشت و به زیبایی آواز می خواند. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشت، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمدند میخواند. پدر ایشان مهدی از صدای پر طنین و رسایی برخوردار بود. او در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی می‌ماند و آواز را رها کرده و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا می‌کند، شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن تربیت می‌‌کند که یکی از آنها پسرش(محمدرضا) است.

 

اگر تدبیری باشد،

در درک منطق هنر است ...

در هنر می‌شود نوای هستی را شنید،

معراج در این حادثه روی می‌دهد:

پروازی به فرازستان معنا !

حکایت همچنان باقی ...


پنج شنبه 86 آبان 24 , ساعت 9:34 صبح

در آن زمان که کلک صنع بر آبی و خاکی رقم زد، یگانه دادار هستی بخش از سر لطف و کرم به آدمی دانش آموخت «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»؛ و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت ‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گویید از اسامى اینها به من خبر دهید. (بقره/31) خداوند فرشتگان را برای فراگیری این دانش به انسان ارجاع داد «قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ»؛ فرمود اى آدم، ایشان را از اسامى آنان خبر ده. (بقره/33)

این شیوه در آغاز نهضت بزرگ اسلام نیز به روشنی دیده می شود. حرکت تاریخی و سرنوشت ساز پیامبر گرامی اسلام و تمدن تابناک فرهنگی اسلام با نزول اولین آیات قرآن که با فعل امر « اقرء» یعنی بخوان، آغاز شد. پیامبر اکرم (ص) بر اساس این امر مهم، بنیان اسلام را بر تفکر و تحصیل علم و دانش و کسب معارف و فضایل استوار ساخت و مسلمانان به موجب این تعلیم اساسی، در طول زمانها توانستند بزرگ‌ترین تمدن جهانی را با دست‌یابی بر قوانین علمی و ترقّی و تعالی در رشته‌های گوناگون و کشفیات فراوان در زمینه های علمی و تجربی پی‌ریزی کنند.

واژه کتاب در قرآن کریم 230 بار به کار رفته است که 49 بار، مراد قرآن است و در مواردی هم تورات، انجیل، نامه عمل، لوح محفوظ و ... منظور می باشد.

در روایات، از قرآن به عنوان "کتاب" و "الکتاب" فراوان یاد شده و ابعاد آموزشی و هدایتی و حق گستری آن بیان شده است. مشهورترین این روایات، حدیث شکوهمند "ثقلین" است.

همان‌گونه که کتاب از دیرباز، حافظ و احیاکننده تفکر و اندیشه‌های والا و منبع عظیمی بوده است که طالبان علم، اندیشه و حقیقت را سیراب نموده است، امروزه نیز می‌تواند وسیله‌ای مطمئن و کارآمد در بهینه‌سازی فضای فرهنگی جامعه به شمار آید.

کتاب و کتاب‌خوانی در رشد حیات اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. روح یک جامعه در پرتو این مهم بارور می‌شود و به همین دلیل میراث فرهنگی و تمدن اسلامی همیشه سرشار از کتابهای بزرگانی است که افتخار جامعه بشری بوده و همه همت اولیای دین اسلام بر این بوده است که بندگان خدا را به سوی روشنایی کتاب رهنمون شوند. چنانکه کلام الهی با توجه به قلم آغاز شده: «علم بالقلم» و در جایی دیگر می فرماید: «ن و القلم و ما یسطرون»

امام صادق علیه السلام می فرماید:« اِحْفِظوُا بِکُتُبِکُمْ فِاِنَّکُمْ سوُفَ تَحْتاجوُنَ الیْها»؛ «کتابهایتان را حفظ کنید زیرا که نیازمند آنها خواهید شد».

این بیان شیوای ششمین پیشوای شیعیان بیان کننده اهمیت فرهنگ نوشتاری و فراتر از آن مراجعه به نگاشته‌های پیشینیان و در یک کلمه اهمیت کتاب و کتاب خوانی است. موضوعی که امروز به مناسبت روز کتاب و کتاب‌خوانی از آن سخن خواهم گفت.

 

کتاب‌ و کتابخوانی‌ در ایران‌

کشور ایران‌ از دیرباز جزء اولین‌ کشورهایی ‌بوده است که‌ به‌ خاطر چاپ‌ اولین‌ کتابها در دنیا با این‌«واژه» آشنا شد. از زمان‌ سامانیان‌ و پیش ‌از آن‌، مقالات‌ مختلف‌ به‌ صورت‌ کتاب‌ درآمد و حتی‌ پیش‌ از آن‌ نسخه‌های‌ خطی‌ تا به‌ امروز باقی‌ مانده‌ که همه نشان‌دهندۀ پیشینه بسیار کهن کتاب و کتاب‌خوانی در ایران است.

ایرانیان جزء اولین‌ مردمانی‌ بودند که‌ با کتاب‌ و کتاب‌خوانی‌ آشنا شدند و این‌ امر تا به‌ امروز باقی‌ مانده است‌.

هم‌ اکنون‌ در این‌ کره‌ خاکی‌، کتابخانه‌های‌زیادی‌ وجود دارد که‌ دهها هزار جلد در آن ‌کتاب‌ جای‌ گرفته‌ است‌ و افرادی‌ در این‌ دنیای‌ پهناور هستند که‌ کتابخانه‌های‌ شخصی‌ دارند و زندگی‌شان‌ را کتاب‌ گرفته‌ و دیوانه‌وار عاشق‌ این‌دوست‌ بی‌زبان‌ هستند. چه‌ تجربه‌های‌ ارزانی ‌از رهگذر تجارب‌ دیگران‌ و دست‌ نوشته‌هایشان‌ در اختیار نسل‌ کنونی‌ قرار گرفته است. حکیمی‌ می‌گوید: وقتی‌ احساس‌ می‌کنید دگر هیچ‌ دوستی‌ برایتان‌ باقی‌ نمانده‌، به‌ قفسه‌ کتابهایتان‌ مراجعه‌کنید.

ملک ملک سخن امیر مؤمنان می‌فرمایند: «الکتب بساتین العلماء»؛ کتابها‌، باغ‌ و بوستان‌ دانشمندان‌ است. پس بیاید به مرغزار سر سبز و مصفای کتاب پا نهیم و در دامن طبیعت آرامش‌بخش آن، روح و جان خویش را صیقل دهیم.‌


شنبه 86 شهریور 3 , ساعت 11:56 صبح

جوانی شمع ره کردم بجویم زندگانی را
جوانی، آغاز شکفتن است. جوانی، میلاد دوباره انسان است. انسان در جوانی، بار تکلیف الهی را به تازگی بر دوش گرفته است. خداوند، بسیاری از نعمت هایش را در جوانی به انسان ارزانی می‌دارد.

جوانی
جوانی، دوره طوفانی عمر است. جوان اگر چه از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده است، اما همچنان مثل آتش،‌ برافروخته و شعله ور است. جوانی، دنیای تحول است؛ دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود. جوانی سن توقعات جدید و حتی از نگاهی می توان گفت: سن پرتوقعی ها، طغیان و امیال و رغبت‌هاست؛ از این رو باید به جوانی و جوانان با نگاهی خاص و ژرف نگریست.
سازندگی کشور در نشاط جوانی
جوان، کانون شور و هیجان، مرکز نشاط و سلامت، قلب تپنده و سرمایه آینده یک ملت است؛ از این رو در برنامه ریزیها و سیاستهای فرهنگی و اجتماعی توجه ویژه ای به این نسل می شود و دولتها برای بهره برداری صحیح و استفاده مطلوب از نیروها و استعدادهای جوانان در امور مختلف سازندگی و اداره کشور،‌ تمام تلاش خود را به کار می گیرند که شور و نشاط و تواناییهای جوانان را، سالم و سازنده برای رفع نیازها و رفاه و آسایش حال و آینده جامعه هدایت کنند.
جوان سرمایه ملی هر کشور
نسل جوان، از آسیب پذیرترین و حساس ترین نیروهای هر کشور است. جوانان، از گذشته های دور همچنان شکار خوبی برای دشمنان اسلام و انقلاب بوده اند. دشمنان انقلاب،‌ امروز به خوبی دریافته اند که غارت و چپاول منابع مادی و معنوی ملل جهان سوم خصوصاً کشورهای اسلامی، منوط به تحریف فرهنگ و ارزشهای ملی و مذهبی و از سوی دیگر تحمیل نگرش غربی و سرانجام اشاعه فساد و بی تفاوتی میان مردم به ویژه نسل جوان است. از این روست که ژرف نگری و دقت در امور جوانان و رفع نیازمندیهای فکری و معنوی آنان اهمیت بیشتری می یابد.
الگوی نسل جوان
نسل جوان همیشه به دنبال الگوی مناسب خود بوده و برای یافتن آن، دو شعار گفتار و عمل را پیش رو قرار داده و به دنبال الگویی است که به گفته های خودش جامه عمل بپوشاند. اگر نسل جوان بین گفتار و کردار الگوی خود تضاد و تعارض ببیند نمی تواند به او اعتماد کرده و از اندیشه های او پیروی کند.
همچنان که راز استقبال و روی آوردن جوانان به امام خمینی (ره) را باید در اهل عمل بودن ایشان جست و جو کرد؛ ‌چرا که جوانان می دیدند که امام (ره) تنها سخن نمی گوید بلکه قبل از سخن گفتن خود به آن عمل می کند.
رشد یا انحراف
پیدایش سوالات جدید و نیازهای تازه، نشانه انحراف و انحطاط فکری و زائیده هوسهای نسل جوان نیست، بلکه نشانه رشد و حیات یک جامعه زنده است؛ البته به شرط آن که اندیشمندان و فرهنگ گستران به وظیفه خود در پاسخگویی و رفع نیازهای این نسل به خوبی عمل کنند، چون تنها پیدایش سؤال، علت رشد فکری در جوان نیست،‌ بلکه می بایست به سؤالاتشان جواب صحیح نیز داده شود تا رشد فکری جوان در خط پوچی و گمراهی نباشد. همانطور که حضرت علی (ع) می فرماید: «ذهن جوان اگر با مطالب حق پر نشود، ‌با مطالب ناحق و پوچ پر می شود؛ از این رو شایسته است اندنیشه و تفکر جوانان را با مطالب منطقی و صحیح غنی سازیم تا نتیجه آن رشد صحیح فکری جوان باشد.»
درمان دغدغه های جوان
شناخت دردها و دغدغه های فکری نسل جوان ضروری است. باید دانست که دردها همیشه نشانه بیماری نیست، بلکه گاه نشانه بیداری نیز هست. برای درمان، باید این نسل نوخواسته را بشناسیم و مزایا و عیبهایش را بدانیم، چه آن که چاره کردن این مشکلات بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به آنها میسر نیست. با بی اعتنایی به این امر محال است که بتوانیم با نسل جوان ارتباط چاره جویانه، مناسب و منطقی برقرار کنیم. عدم برخورد منطقی و آگاهانه، نسل جوان را به انحراف کشانده و آنها را به مکاتب و اندیشه های منحرف سوق می دهد.
جوان و نیاز
بدون تردید در بین همه مراحل عمر آدمی، هیچ مرحله ای به اهمیت مرحله جوانی نیست. واژه جوان یادآور حیاتی پر از نشاط و همراه آن تلاش و کوششی در عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جوان مجموعه ای از استعدادهای شکوفا شده و فشرده از نیروهای ذخیره شده آماده به کار و نام و عنوانش یادآور امیدها و آرزوهاست. دامنه و نوع نیازهای جوان ممکن است فطری یا اکتسابی، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. به هر حال انواع نیازها و پیدایش آن در جوانان، عامل تحرک و جنبش و سببی برای دستیابی به رشد، تامین سلامت جسم و روان و شادابی و نشاط آنان است و باید مورد توجه همه برنامه ریزان فرهنگی کشور قرار گیرد.
نیاز اجتماعی و فرهنگی
جوان، خود را عنصری از جامعه و نیازمند معاشرت و همدلی می داند و می خواهد به خانواده، کانون یا گروهی وصل باشد. جوان، نیازمند زندگی در اجتماع و مشارکت در فعالیتهای جمعی است. خود را نیازمند به ادب و اخلاق در روابط اجتماعی می شناسد و به محیطی امن، جامعه ای سالم، ‌افرادی وفادار و پای بند به حق محتاج است. او دوستدار قداست هاست، خواهان ظرافت و هنرورزی در کارها و داشتن زمینه ای جهت ابداع و اختراع و در سایه آن نام و آوازه است. از این رو برای شناخت جوان، باید نیازهایش را شناخت و تواناییهایش را کشف کرد.
ستایش خواهی جوان
جوان شیفته تحسین و تمجید است. به ستایش ها دل می بندد و حاضر است خود را فدای کسی کند که صلاحیت و شایستگی او را تایید کرده و یا به تعریفش پرداخته است؛ به همین دلیل جوان برای کسی که او را ستایش می کند بیشتر از دیگران سرمایه گذاری می کند؛‌ از این رو،‌ شایسته است با ستایش های تشویق کننده و به جا در هدایت فکری و روحی جوانان بکوشیم.
هویت دینی
فرهنگ اسلام، جوان را در جایگاهی ارزشمند و بلند قرار داده و تعابیر والایی را در شأن او آورده است. دین اسلام، جوان را به ملکوت نزدیکتر از دیگران می داند و معتقد به تکریم و بزرگداشت اوست. در حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده که فرموده‌اند:
فضیلت جوان عابد که از آغاز جوانی عبادت کند بر پیری که وقت کهولت به عبادت بپردازد، همانند فضیلت پیغمبران بر دیگر مردمان است.
جوان در بیان بزرگان
حضرت رسول (ص) می‌فرمایند: خداوند بر وجود جوان عبادت پیشه بر ملائکه می نازد و مباهات می کند.
پیامبر خدا (ص) همچنین می‌فرمایند: خداوند جوانی را که جوانیش را در بندگی خدا بگذراند دوست می دارد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ