اربعین، کمال عاشورا
برگ چهلم از دفتر حسینی
عدد چهل یا اربعین عدد کمال است. چله تابستان و چله زمستان نقطه کمال این دو فصل است. چهل سالگی سن کمال است؛ هم از این رو رسالت نبی اسلام در چهل سالگی رخ داده است. کمال عاشورا به اربعین است. اربعینِ عاشورا آیینه تمام نمای افلاکنشینیِ اسیرانِ خاک کربلا است؛ چهل منزل رفتن و رسیدن در روز چهلم.
در مدت زمان درنگ کاروان اسیران کربلا در شام اختلاف نظر فراوان است. برخی توقف آنان را یک ماه و نیم (مغربی/ج 3 ص 269)، گروهی یک ماه (ابن طاووس/589)، دیگران چند روز (مفید/ ج2 ص 122) و محققانی این مدت را ده روز گفته اند (مجلسی/ ج45 ص 196). با این همه شواهد تاریخی نشان از آن دارد که اعتراض گسترده عمومی و حتی اعتراض سفرا و نمایندگان دیگر ادیان (خوارزمی/ ج 2 ص 71) به یزید درباره شهادت امام حسین و یارانش و ناتوانی او در پاسخ گویی به افکار عمومی اجازه ماندن بیش از چند روز را به اسرای کربلا نمی داد؛ از این رو یزید تصمیم گرفت کاروان اهل بیت را روانه مدینه کند.
مقصد کاروان مدینه بود و قصد رفتن به کربلا را نداشت. گروهی بر این باورند که کاروان اهل بیت هرگز در سال اول یعنی سال 61 هجری به زیارت کربلا موفق نشدند و این زیارت در سال بعد (62 هجری) بوده است. اما دیگرانی معتقدند که کاروان اهل بیت در نخستین اربعین (سال 61) از شام به مقصد مدینه خارج شدند ولی به تقاضای آنان مسیر تغییر یافت و ابتدا به کربلا آمدند و پس از زیارت کربلا به سوی مدینه رهسپار شدند. برخی محققان هیچ یک از این دو نظر را نپذیرفته اند و برخی بر این عقیده اند که دو بار به کربلا سفر شده است؛ هم در اربعین سال 61 و هم در اربعین سال 62 که جابر بن عبدالله انصاری ملاقات شده است. اثبات یا رد دیدگاههای چهارگانه از حوصله این بحث خارج است. اما از میان چهار گروه مذکور سه گروه در آمدن کاروان اهل بیت به کربلا هم نظر هستند.
با این همه کاروان به مسئولیت نعمان بن بشیر و افرادی تحت امر او و با سرپرستی امام سجاد (علیه السلام) از شام خارج شد و به گواهی برخی منابع تاریخی به همراه این کاروان سر مقدس امام حسین نیز بوده است. با خروج کاروان از شام، امام سجاد و زنان کاروان از نعمان خواستند که برای زیارت و تجدید عهد با امام شهیدان به کربلا و پس از آن به مدینه بروند. کاروان با انتخاب مسیر میانبُر و شتاب در حرکت و امکانات مناسب در روز بیستم صفر به کربلا رسید.
قافلهای که از زمان حرکت از مدینه به همراه امام حسین (ع) تاکنون 215 روز ناآرام را پشت سر گذاشته و چهل روز سخت و غم بار را به خود دیده است اینک سرافراز و پیروز بازمیگردد. اربعین انتهای جاده اسارت و سرآغاز اسارتِ ستم است. کاروانیان که به کربلا میرسند خود را از مرکبها فرومیافکنند و حضرت زینب به همراه دیگر زنان وکودکان گرد مزار امام حسین حلقه میزند و هر یک به زبانی از ماجرا میگویند.
همزمان با ورود کاروان شام به کربلا کاروانی از مدینه نیز به کربلا رسید که در آن جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگوار پیامبر اکرم (ص) و عطیّه بن سعد بن جناده عوفی، جوان مدافع حریم ولایت امام علی، و تعدادی از زنان بنی هاشم حضور داشتند.
هر دو کاروان سه روز در کربلا به سوگواری غم اهل بیت پرداخت. بر پایهای برخی منابع تاریخ در کنار عزاداری دو کاروان رسیده از شام و مدینه گروهی از جنیان نیز به سوگواری نشسته بودند و چنین می خواندند:
مَسَحَ الرَّسولُ جَبِینَهُ فَلَهُ بَریقٌ فِی الخُدود
أَبَواهُ مِن عُلیا قُریشٍ جَدَّهُ خَیرُ الجُدود (ابن طاووس/ ص 357)
پیامبر (ص) در مصیبت شهید کربلا خود را به خاک میمالید آن سان که آثار اندوه بر گونههایش هویدا میشد.
پدر و مادر امام حسین (ع) از بزرگان قریشاند و جد او بهترین اجداد است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ