سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگی در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار نیکی آمرزش می طلبند . [امام صادق علیه السلام]
 
سه شنبه 90 تیر 21 , ساعت 10:57 عصر

به بهانه میلاد امید و عدالت؛ خاتم امامت و وصایت

طرب‌انگیز موسم گل ماه پیامبر اکرم شعبان المعظم، میلاد یگانه منجی خلقت، پیا‌م‌آور رحمت، ولیّ عشق و عطوفت، صاحب پرچم فتح و ظفر حضرت حجت ابن الحسن العسکری گرامی باد.
محبوب امامی که تمام واگویه‌های دل و پریشان‌‌خاطری ذهن افسرد? منتظران، زمزمه‌های عاشقانه‌ای است که در انتظار دیدار محبوب خویش چشم به در دوخته و برای شنیدن خبری از او از پای تا به سر همه سمع و بصر می‌شوند، امامی که «نقش نامش کرده دل محراب تسبیح وجود». شاید از همین روست که انتظار فرج را بهترین اعمال دانسته‌اند و منتظران صالح را مؤمنان واقعی.

 مولای من، ای که بر مناره عشق و امید ندای عدالت سر داده‌ای، دستی ‌افشان و این خاکستان‌نشینان غم غربت خویش را با ندای «انا بقیه الله» نوایی دوباره بخش. بیا و ما را از خویشتن خاکی خویش به منزلگه افلاکی خود ببر. ای یوسف خوش‌نام ما، به دنیایی که

هر ساعت از نو قبله‌ای با بت‌پرستی می‌رود       توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را  

راز دل خویش تنها با تو در میان می‌گذاریم؛ ‌مگر نه این است که ظهور برای تکامل بینش است و تعالی بصیرت دینی و مگر جز این است که این همه از رهگذر دینداری، دانایی و دردمندی به دست می‌آید، پس به ما بگو که انتظار به معنای عزلت‌گزیدن و خاموش نشستن نیست، به ما بفهمان که انتظار به مفهوم مسئولیت‌گریزی نسیت که بر عکس مسئولیتی دو برابر دارد.
ای نقطه تحقق دایره قرب ولایی، ای خاتم اولیای الهی و ای گنیجن? معارف ناب اوصیایی از شراب ناب معرفت الهی جرعه‌ای به ما بنوشان تا همه تن چشم شویم و تیزبینانه‌،‌ هوشمندانه و دردمندانه به دین خویش بنگریم،‌ آن را بفهمیم و به کار بندیم. چیزی که دنیای امروز با تمامی رونق و رنگ و لعاب خود از آن فاصله می‌گیرد، خدامداری و مهرورزی جای خود را به دنیامداری و بی‌مهری می‌دهد و عفونت خشونت به جای عطوفت دین بر می نشیند.

بیا که خاک رهت لاله‌زار خواهد شد          ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

اماما، انتظار و بردبارى ما را وسعتى است از هابیل تا کنون و تا طنین فریاد جبرئیل امین در آسمان و زمین و آوردن مژد? وصال ولی عشق و امید، فریادگر مودت و توحید. ای دادگر جهان، دیر زمانی است که سنگ سراچ? دل را به گوهر دیده سفته‌ایم و خانه دل را آب و جارو کرده‌ایم تا آنگاه که تو به مجلس حضور درآیی گرد نفاق و کینه برنخیزد.
مهدی جان، در جهانی همه شور و همه شر، ایستاده بر سکوی مشرب شرقی خویش به آینده چشم دوخته‌ایم و در ساحل فجر انتظار، ظهور تو را چشم داریم.

 نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد زنبید

 چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد

زبس که خون دل از چشم انتظار چکید

به یاد زلف نگون سار شاهدان چمن

ببین در آینه جویبار گریه بید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

زچشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟

گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز

که هست در پی شام سیاه صبح سپید



لیست کل یادداشت های این وبلاگ