سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 86 مرداد 31 , ساعت 11:32 صبح

کلاس عشق و مهر و امید

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که در آن همواره اول صبح

به زبانی ساده مهر تدریس کنند

و بگویند خدا خالق زیبا یی

و سراینده عشق

آفریننده ماست

مهربانی است که ما را به

نکویی

دانایی

زیبایی

 و به خود می خواند

جنتی دارد نزدیک زیبا و بزرگ

دوزخی دارد ـ به گمانم ـ

کوچک و بعید

در پی سودایی است که ببخشد ما را

و بفهماندمان

ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست

در مجالی که برایم باقی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که خرد را با عشق

علم را با احساس

و ریاضی با شعر

دین را با عرفان

همه را با تشویق تدریس کنند

لای انگشت کسی

قلمی نگذارند

و نخوانند کسی را حیوان

و نگویند کسی را کودن

و معلم هر روز

روح را حاضر و غایب بکند

و به جز ایمانش هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند

مغز ها پر نشود چون انبار

قلب خالی نشود از احساس

درسهایی بدهند

که به جای مغز، دلها را تسخیر کند

از کتاب تاریخ جنگ را بردارند

در کلاس انشا

هر کسی حرف دلش را بزند

غیر ممکن را از خاطره ها محو کنند

تا کسی بعد از این

باز همواره نگوید هرگز

و به آسانی همرنگ جماعت نشود

زنگ نقاشی تکرار شود

رنگ را در پاییز تعلیم دهند

قطره را در باران

موج را در ساحل

زندگی را در رفتن و برگشتن از قله کوه

و عبادت را در خدمت خلق

کار را در کندو

و طبیعت را در جنگل و دشت

مشق شب این باشد که شبی چندین بار

همه تکرار کنیم:

 عدل

آزادی

قانون

شادی

امتحانی بشود که بسنجد ما را

تا بفهمند چقدر

عاشق و آگه و آدم شده ایم

در مجالی که برایم با قی است

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم

که در آن آخر وقت به زبانی ساده

شعر تدریس کنند

 و بگویند که تا فردا صبح

خالق عشق نگهدار شما 


دوشنبه 86 مرداد 29 , ساعت 11:13 صبح


(ن والقلم و ما یسطرون)
به نام خدای قلم

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارنده​ی بر شده پیکرست


دوشنبه 86 مرداد 29 , ساعت 11:12 صبح
 
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده‌اندیشان به زیبایی رسند
آن‌چنان زیباست این بی‌بازگشت
کاز برایش می‌توان از جان گذشت
بزرگ غزلسرای معاصر
هوشنگ ابتهاج

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ